بدون عنوان
مامان فدای خواب نازت اینجا خونه مامانی بودیم رفته بودیم تا چن روزی اونجا بمونیم ...
نویسنده :
مامان علی کوچولو
15:42
نفسم اینجا ده روزه ای
مامان بمیره برات اینجا بیمارستانه هفت روزه بودی به خاطرزردی بستری شدی منو مامانی هم پیشت بودیم
اولین روز تولدت که دو سه ساعته بدنیا اومدی بابا اومده دیدنمون
بدون عنوان
علی جون سونو گرافی به 10 فروردین وقت داده بود ولی خبری نشد ازت عصرخونه مامانی بودیم ساعت 8میشد رفتیم سونو دکتر گفت ضربان قلبت مرتبه وجای هیچ نگرانی نیست و زایمان نزدیکه شاید تا شب به دنیا بیای خدا رو شکر کردم اومدیم خونه خاله نازی هم خونه ما بود چون تختم دونفری بود عمه شادی اینا تخت عزیز رو آوردن گذاشتیم حال وعمه مژگان گفته بود بیاین خونه ما بابا بهشون گف که حال رقیه خوب نیست دیگه دردام شروع شده بود شبو به صبح رسوندم ساعت 9 بود که بدتر شدم به مامانی زنگ زدیم زود اومد بابا دست پاچه شده بود رفتم حموم دوش گرفتم بابایی ما رو رسو...
نویسنده :
مامان علی کوچولو
20:12